علی اکبر قیومی


 یزدفردا:علی اکبر قیومی ابرقوی:مصر، کشوری بزرگ، کهن و تاثیرگزار در معادلات منطقه و جهان است. موقعیت ژئوپولوتیک این کشور در شاخ آفریقا، تسلط بر آبراه استراتژیک سوئز، همجواری با فلسطین اشغالی و غزه و تاریخ غنی مبارزات اسلام¬گرایانه و آزادی¬خواهانه در این کشور از هر نظر موقعیتی ممتاز و متمایز بدان بخشیده است. علاوه بر این مصر، در مقاطع گوناگون تاریخی و به طور خاص در عصر جدید، رهبر فکری و سیاسی جهان عرب بوده و زادگاه جریانات نوگرایی دینی به رهبری بزرگانی چون مرحوم اسدآبادی، محمد عبده و ... و مهد ساختارهایی مؤثر مانند الازهر و اخوان المسلمین محسوب می-شود. همچنین متأثر از همجواری نسبی با غرب، غنای تاریخی فکر و فرهنگ و نوعی تنوع دینی و عقیدتی در قیاس با بقیه جهان عرب، همواره نوعی آزادی و تساهل نسبی بر فضای فکری و فرهنگی این کشور حاکم بوده است.  
آنچه در مصر اتفاق افتاد، از وجوه متعدد و جهات گوناگون درخور تعمق و تامل است که ذیلاً به برخی از اهم این ملاحظات اشاره می¬شود:
الف) انقلابیون مصر با دیکتاتوری برآمده از دموکراسی مواجه بودند. افسری انقلابی و وابسته به توده مردم که وقتی دموکراسی را برای اداره کشور ناکارآمد تشخیص داد، به یاری دوستان خود دست به کودتایی انقلابی زد که ماهیتی موقت داشت. اما زمانی که طعم شیرین قدرت را چشید، بر اریکه ماند و سودای ریاست مادام العمر در سر پخت. باری، انقلابیون مصر با سلسله شاهنشاهی مقابل نبودند بلکه با افسری سابقاً انقلابی مواجه بودند که اکنون وجهه سیاسی به خود داشت و صد البته از پایگاه نسبی در میان مردم نیز برخوردار بود. (مبارک از این جهت شخصیتی همچون صدام حسین و قذافی داشت)
ب) انقلاب مصر، ماهیتی شهری و غیر فراگیر داشت. بدان معنا که اولاً همه اقشار و آحاد ملت مصر درگیر انقلاب نبودند بلکه بیشتر اقشار پیشرو در شهرهای بزرگ متکفل هزینه¬های انقلاب بوده¬اند. ثانیاً نهادهایی بزرگ و مؤثر همچون ارتش و دستگاه قضایی از امواج انقلاب مصون ماندند. در واقع نه تمام مردم درگیر انقلاب بودند و نه آنکه انقلاب، همه ارکان حکومت را شامل شد. (انقلاب مصر از این جهت بیشتر با انقلاب مشروطه در ایران قابل مقایسه است و نه انقلاب اسلامی) به همین دلیل در ماجرای مصر، از صحنه¬های خشونت¬بار معمول در انقلاب¬ها دنیا کمتر دیده شد.
ج) نکته قابل تأمل دیگر در باب انقلاب مصر، به انگیزه¬های این خیزش مردمی بازمی¬گردد. واقعیت آن است که اگرچه متن و بطن مردم مصر مسلمان و اسلا¬م¬خواه هستند اما در صحنه اخیر، گرو¬¬ه-های ملی (که آنها نیز از میان مردم عمدتاً مسلمان مصر هستند) زودتر و بیشتر از گروه¬های اسلام-گرا میدان¬دار بوده¬اند. فراموش نکنیم الازهر و اخوان المسلمین بسیار دیرتر از آزادی¬خواهان ملی و با نوعی تردید و تأمل در میدان التحریر حاضر شدند. کاندیدای جبهه نجات ملی نیز با اختلاف بسیار اندکی (حدود یک درصد) میدان را به رقیب خود داد. به اعتقاد بسیاری از کارشناسان بزرگترین دلیل پیروزی جناب مرسی، به آوازه و اعتبار تاریخی حزب اخوان در میان مردم مصر بازمی¬گردد و نه نقش تعیین کننده آنها در انقلاب اخیر. در این تحلیل حساب اخوان المسلمین و الازهر را از توده مردم مسلمان مصر جدا دانسته¬ایم. شاید اندیشه سلفی¬گری (که در بسیاری از مواقع آشکارا با دشمنان بیرونی جهان اسلام و به طور خاص صهیونیسم همراستا و همداستان است) و دلارهای نفتی اعراب نوکیسه خلیج فارس، در این موضوع بی تاثیر نبوده باشد.
د) اگرچه اسلام¬گرایی آرمانی اصیل و عمومی در کشور مصر محسوب می¬شود اما اولاً در جهان اهل سنت، اسلام انقلابی به دلیل همراهی حکومت و مدارس مرجع و رسمی دینی غالباً در حاشیه بوده و هست.
ثانیاً اگرچه برخی از بنیادهای سلفی¬گری به اندیشه کسانی چون عبده در مصر و حرکت انقلابی اخوان المسلمین بازمی¬گردد اما ویرایش مصری این اندیشه، آشکارا با نسخه سعودی آن متفاوت است. جریان سلفی سعودی نه بر بنیادهای عمیق فکری استوار است و نه بر جهاد یا ایمان محکم دینی. این جریان بیشتر مبتنی برجهل توده¬ها و بسیار بیشتر از آن وابسته به دلارهایی بادآورده است که با سخاوت در مناطق فقیر نشین و به طور خاص در میان عالمان دینی بلاد توزیع می¬شود. خلاصه آنکه با توجه به قوت و غنای فرهنگی مصر به نظر نمی¬رسد در میان مدت و بلند مدت تندروی مذهبی بتواند نقش تعیین کننده¬ای در معادلات سیاسی این کشور داشته باشد. با این وجود نباید از توان تخریب و تروریستی این تفکر غافل ماند.
ثالثاً نمی¬توان طرفداران پرشمار احزاب ملی و مخالفان احزاب اسلام¬گرا و رئیس جمهور را یکسره غرب¬زده، مرتجع و اسلام¬ستیز دانست. با این تحلیل نزدیک به 50درصد از مردم که به جناب مرسی رای نداده¬ و یا از اصلاحات وی در قانون اساسی حمایت نمی¬کنند غرب¬گرا و یا مخالف حکومت اسلام قلمداد خواهند شد! به هرروی اگرچه توده مردم مصر مسلمان و خواهان فضایی اسلامی هستند گویا احزاب به اصطلاح اسلام¬گرا را نمی¬توان نماینده واقعی اکثریت قاطع مردم دانست. تاکید دارم که اسلام¬گرایی در مصر اصیل و عمیق است اما آیا براستی ادعای اسلام¬خواهی را از هر مدعی می¬توان باور داشت و به هر علمی که به اسم اسلام برافراشته شده می¬توان اعتماد نمود؟ تعبیر رسای امیرالمؤمنین (ع) در "پوشاندن پوستین وارونه به دین" و راهبرد همیشگی "مذهب علیه مذهب" را فراموش نکنیم.
ه) آمریکا و اعراب بازیگرانی مهم و تاثیرگزار در مصر محسوب می¬شوند و در جهت تامین منافع اسرائیل از سویی و مقابله و مواجهه با ایران از طرف دیگر همداستانند. با این وجود باید توجه داشت اعراب و آمریکا نیز مقاصد مختلفی را در مصر دنبال می¬کنند. اعراب ضمن حمایت از جریان سلفی¬گری (که اکنون اخوان المسلمین تا حدود زیادی آن را نمایندگی می¬کند) از احیای مصر و بازیابی جایگاه آن به عنوان مرکز فکری جهان اهل سنت چندان خشنود نخواهند بود. اینان می-دانند یک مصر توسعه یافته و مترقی لزوماً با مواضع اعراب سلفی و مملو از ثروت نفت همراه نخواهد بود.
 از طرف دیگر آمریکا با شعارهای تند اسلام¬گرایانه ناسازگار است و قاعدتاً با حکومتی سکولار و دموکرات مشرب و البته سازگار با اسرائیل مشکل نخواهد داشت. به نظر می¬رسد در ادامه مسیر جریانات مصر، شکاف راهبردی مواضع اعراب و آمریکا را بیشتر شاهد خواهیم بود.
و) نقش تعیین کننده ارتش در نظام قبلی، فرآیند انتقال قدرت، برگزاری انتخابات و شکل¬گیری دولت کنونی را نیاید از نظر دور داشت. مواضع سیاسی ارتش مصر به عنوان یک نیروی مستقل از احزاب و جریانات داخلی و البته به¬گونه¬ای متأثر از برخی از نیروهای بین¬المللی، با ادامه اغتشاشات کنونی روزبه¬روز تقویت¬شده و این امر خطری بالقوه و بزرگ برای دولت نوپای دومکراتیک در مصر محسوب¬می¬گردد. فراموش نکنیم عموم مردم خواهان آرامش، آسایش، توسعه و رفاه هستند و تظاهرات و تنش¬های سیاسی در دراز مدت جامعه و رهبران مردمی را خسته ساخته و متقاعد خواهد نمود که الگوی مردمسالاری کارآیی لازم برای اداره کشور را ندارد. ارتش از موضعی فراجناحی، عموم نیروهای سیاسی را به آرامش فرامی¬خواند و بدیهی است چنانچه آنان را در این امر ناتوان بیابد، رأسا وارد عمل خواهد شد و این یعنی پایان زودهنگام رؤیاهای شیرین رجال سیاسی و انقلابون مصر.
باری، آنچه در قالب نکات شش¬گانه فوق به صورت بسیار ناقص و مختصر ارائه گردید صرفاً به منظور آن بود که نشان دهیم اوضاع مصر بسیار پیچیده¬تر از آن است که بسادگی بتوان در باب اظهار نظر نموده و آینده آن را پیش¬بینی کرد. تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل ......
و لله عاقبه الامور

  • نویسنده : یزد فردا
  • منبع خبر : خبرگزاری فردا